🍃🌹🌷🌹🌷🍃 🍃🌷🌹🌷🍃 🍃🌹🌷🍃 امام سجاد(ع) همچنان به معرفى خود مى پرداخت، تا آنجا که صداى مردم به گریه و ناله بلند شد و یزید از آشوب و شورش مردم ترسید، از این رو به موذّن دستور داد که سخن آن حضرت را قطع کند و اذان بگوید. وقتى که موذّن گفت: «اَلله اَکْبَر اَلله اکْبَر»  امام(ع) فرمودند: «لا شَیْءَ اَکْبَرُ مِنَ اللهِ»؛ (هیچ چیزى در عالم از خداوند بزرگ تر نیست). موذّن گفت: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ»  امام(ع) فرمودند:  «شَهِدَ بِها شَعْری وَ بَشَری وَ لَحْمی وَ دَمی»؛  (مو، پوست، گوشت و خونم به یکتایى خدا گواهى مى دهد). هنگامى که موذّن گفت: «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ»  امام سجاد(ع) رو به یزیدکردند و فرمودند: «مُحَمَّدٌ هذا جَدّی اَمْ جَدُّکَ؟ یا یَزیدُ»؛ (اى یزید! این محمد (که به رسالت او گواهى داده شد) جدّ من است یا جدّ تو؟)  اگر بگویى جدّ توست که دروغ گفته اى،  و اگر جدّ من است (که به یقین چنین است) پس چرا فرزندانش را به قتل رساندى؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 🍃🌹🌷🍃 🍃🌷🌹🌷🍃 🍃🌹🌷🌹🌷🍃 ─┅═ঊঈا🍃🌸🍃اঊঈ═┅─  🔥👇با ذکر آیدی کانال👇🔥  ✿✅ @axokhat ✿   ✿✅ @axokhat ✿ ─┅═ঊঈا🍃🌸🍃اঊঈ═┅─