من از اون دسته آدمام که خیلی کم پیش بیاد به اطرافیانم بگم خوب نیستم، سعی میکنم همه چیو خودم حل کنم، بیشتر وقتام کسی نمی فهمه، اما از یه جایی به بعد وقتی واقعا خوب نبودم میخواستم بگم، ولی نتونستم چون میترسیدم از دستشون بدم میترسیدم از دستم خسته شن و تنها بمونم پس هم چنان به حرف نزدن ادامه میدم با اینکه میدونم یه روزی گندش در میاد که دیگه خیلی دیره .