💠چادر مشکی،حس امنیت و آرامش خاطر
🔰مطب پر است از خانم هایی که هر کدام گوشه ای ایستاده یا نشسته اند. هر کدام با رنگ و لعابی و سر و ظاهری.
📛مرد روی صندلی روبروی در نشسته و سرتاپای هر خانمی را که از در وارد یا خارج می شود نگاه می کند و تا مدتی نگاهش روی بعضی موارد خاص تر ثابت می ماند. بدون آنکه تلاشی برای مخفی کردن رفتارش جلوی همسرش بکند، حتی برای بهتر دید زدن گاهی جا به جا می شود و گردن می کشد. زن با ناراحتی به شکم برجسته اش خیره شده و لابد به سرنوشت فرزندش فکر می کند.
🔰✨پیرمردی شیک پوش گوشه ای نشسته و نگاهش را به زمین دوخته است. هر گاه خانمی از کنارش رد می شود نگاهش را از مسیر حرکتش می گیرد و به جای نامعلوم دیگری معطوف می کند. آشکارا کلافه است. چندی بعد خانم با وقاری کنار پیرمرد می نشیند و سلام می کند. پیرمرد که انگار تمام زندگی اش را یافته با احترام و علاقه ای که در نگاهش موج می زند سلام همسرش را پاسخ می گوید و نگاهی را که تا به حال حفظ کرده تنها و تنها به همسرش می دوزد.
🔰✨من اما در تمام این لحظات، تنها به چادرم فکر می کنم. به اینکه نه زنی را که در آستانه مادری است نگران و افسرده می کنم، و نه مردی را پریشان و معذب، و نه سوژه نگاه های حریصانه کسی می شوم.
✨🌸و تا آخر نگاهم به این مشکی دوست داشتنی است و آرامش و امنیتی که دارم و آرامش و امنیتی که می بخشم …
✍خانم فاطمه سادات محمودیان
#حجاب
@Antiliberalism