سلام علیکم امروز چهارشنبه ۵شهریور در بوستان نجمه برگزار گردید...مثل هر روز با زیارت عاشورا شروع کردیم..دیدم از اخر پارک یه دختری۱۶ساله که از لحاظ ظاهر .........داره دوید طرف هئیت ما 😳مانتو باز ..ارایش غلیظ😔نزدیک ک شد چادرش سرش کرد..رفتم به طرفش😊سلام خوش امدی دخترم بفرمایید داخل فرش هست ..سریع نشست ..استرس عجیبی داشت.یکسره اطرافش نگاه میکرد. گوشی اش یکسره زنگ میخورد😢براش دم نوش و خرما و کیک اوردم..گفتم ارام باش عزیزم....اینجا مجلس امام حسین..چادرش کشید روی صورتش😭😭..نیم ساعتی گذشت .نشستم.کنارش😍دخترم چیزی شد..دستم گرفت شروع کرد به تعریف کردن🙂خانم اعتماد کنم.کمکم میکنید؟..بله دخترم حتما.نگاهش افتاد به عکس شهیده معصومه آرامش که پیکسلش روی لباسم بود ..ارامش خواستی گرفت..(دوهفته پیش در برنامه مجازی با مردی آشنا شدم که ۲۰سال از من بزرگتره..خیلی بهم محبت کرد.امروز قرار گذاشتیم اینجا همدیگر ببینیم .وارد که شدیم صدای مداحی میامد گفت خب اینجا روضه است کمتر بهمون گیر میدن..نشستیم روی نمیکت و ایشون هی به من نزدیکتر میشد همین که خواست دستم بگیره. زیارت عاشورا شما رسید به سلام به امام حسین ع..گفت نفهمیدم چی شد فقط دویدم طرف هئیت شما...🙁🙁 @yazahraa_1397