✴️ حدیث ✴️ 💥ابن قولويه رحمه الله در كتاب كامل الزيارات از امام صادق عليه السلام نقل كرده است كه فرمودند : 🌸گويا قائم صلوات الله عليه را در نجف مى بينم كه زره رسول خدا صلى الله عليه و آله را پوشيده است ، آن را تكانى مى دهد در اطرافش دور مى زند و با پارچه اى ديبا آن را بپوشاند ، بر اسبى سياه كه پيشانى آن سفيد رنگ است سوار مى شود ، و با آن حركت كند ، اهالى هر شهرى او را مى بينند كه با آنها و در شهر آنها است ، پرچم رسول خدا را كه پايه آن از پايه هاى عرش الهى و بقيه آن از نصرت الهى است باز مى كند ، هرگز با آن پرچم به چيزى هجوم نياورد مگر آنكه خداوند آن را نابود سازد . 🚩هنگامى كه پرچم را به اهتزاز درآورد ، هر مؤمنى قلبش چون پاره هاى آهن با صلابت گردد و نيروى چهل مرد پيدا كند ، مؤمنانى كه از دنيا رفته اند شادى و خوشحالى ظهور در آن عالم به آنها وارد شود ، آنها به ملاقات يكديگر روند و قيام قائم عليه السلام را به هم بشارت دهند . 👈در آن هنگام سيزده هزار و سيصد و سيزده فرشته از آسمان فرود آيند . راوى گويد : عرض كردم : اين تعداد زياد همه از فرشتگان هستند؟ فرمودند : بلى ، 🧚فرشتگانى كه با نوح بودند وقتى سوار كشتى شد . 🧚فرشتگانى كه با ابراهيم بودند وقتى او را در ميان آتش افكندند ، 🧚فرشتگانى كه با موسى بودند وقتى دريا را براى بنى اسرائيل شكافت ، 🧚فرشتگانى كه با عيسى بودند وقتى خداوند او را به آسمان بالا برد ، 🧚چهار هزار فرشته اى كه با پيامبر اكرم بودند و علامت و نشان داشتند ، 🧚و هزار فرشته اى كه صف مى كشيدند ، 🧚و سيصد و سيزده فرشته اى كه در جنگ بدر به يارى او آمدند ، 🧚و چهار هزار فرشته اى كه براى يارى امام حسين عليه السلام فرود آمدند و خواستند كه با دشمنان آن حضرت نبرد كنند ، سيدالشهدا اجازه جنگيدن به آنها نداد و آنها كنار قبر شريف آن حضرت آشفته و غبار آلوده ماندند و تا قيامت بر او گريه مى كنند ، و رئيس آنها فرشته اى بنام منصور است . 💥هر زائرى كه به زيارت امام حسين عليه السلام رود به استقبال و پيشواز او آيند و به او خوش آمد گويند ، و چون زائر مى خواهد وداع كند او را بدرقه كنند ، و اگر بيمار شود از او عيادت كنند ، و اگر بميرد بر جنازه اش نماز خوانند ، و بعد از مرگ او برايش طلب آمرزش كنند ، و همه اين فرشتگان در زمين مانده اند و منتظر قيام حضرت قائم صلوات الله عليه هستند تا هنگام خروج آن حضرت به يارى او شتابند . 📗كامل الزيارات باب ۴۱ و بحار الأنوار ج ۵۲