در نظام خلقت که افتادن برگ از درخت حساب و کتاب دارد، بدیهی‌ست که آفرینش تک‌تک انسان‌ها بهر کاری بوده است. قریب به اتفاق مردم اما چیزی فراتر از سیاهی‌لشکر نیستند و بود و نبودشان لطمه‌ای به آفرینش و سیر تحول دنیا و حرکت جامعه به سمت رشد و کمال نمی‌زند. این وسط اما قلیلی از مردان خدا گویی برای انجام ماموریتی آمده‌اند. اگر نباشند انگار چیزی کم است، جایی خالی‌ست، نقصی به چشم می‌آید، لطمه‌ای احساس می‌شود. حجة الاسلام از آن دست انسان‌های شریفی بود که فقدانش ضایعه‌ای جبران‌ناپذیر است. عالم زاهدی که خودسازی را نه در خلوت حجره‌ها بلکه در جلوت ارتباط با مردم و رسیدگی به مشکلاتشان یافته بود. سر و کله زدن با جوانان و دانشجویان را خلاف تقوا و شأن خود نمی‌دید بلکه عین رشد و مطابق مسئولیت و زی طلبگی می‌دانست. شیفتگی، آتشی بود که اخلاق کریمانه‌اش در دل دوستدارانش انداخته بود. در امر به معروف مسئولان فروگذار نمی‌کرد و حامی مطالبه‌گران اجتماعی بود. فضای مجازی را دائما رصد می‌کرد و فعالان مؤثر آن را تشویق می‌نمود. از شیرینی منش و جاذبه اخلاق و مرجعیت رجوع مردم همچون کندوی عسل بود. هرگز به بهانه‌ی سلوک عارفانه، خود را به ورطه‌ی محافظه‌کاری و عافیت‌طلبی و رهبانیت نینداخت. خدایش بیامرزد و با اجداد طاهرینش محشور نماید... ✍