❣احمد همیشه لبخند روی لبهایش بود و مثل نور همیشگی بود. همیشه کار و اوقات فراغتش را از هم جدا میکرد و پس از اتمام کار از اولین لحظه ای که به خانه می آمد برای خبرگرفتن از ما و یا هماهنگی برای سرگرمی و دورهمی های دوستانه مان به ما زنگ میزدهمیشه فوتبال یا با کامپیوتر بازی میکردیم.
از کوه ها بالا میرفتیم تا به مقام حضرت صالح علیه السلام برسیم و طبق خواسته احمد ناهار و شام میخوردیم،یادم میاد که قرار گذاشته بودیم بار دیگر به آنجا برویم ولی خوش شانس نبودیم...
#شهید_احمد_مشلب🌹