📘 حکایت
👈 اثر تربیت در کودک
سهل شوشتری از بزرگان عرفاست که در سن هشتاد سالگی، به سال 283 ه. ق از دنیا رفت. او می گوید: من سه ساله بودم که نیمه های شبی دیدم دایی ام محمد بن سوار از بستر خواب برخاسته و مشغول نماز شب است. یک بار به من گفت: پسرم، آیا آن خداوندی که تو را آفریده یاد نمی کنی؟ گفتم: چگونه او را یاد می کنم؟
گفت: شب، هنگامی که برای خواب در بسترت می آرمی، سه بار از صمیم دل بگو: خدا با من است و مرا می نگرد و من در محضر او هستم. چند شب همین گفتار را از ته دل گفتم. سپس به من گفت: این جمله ها را هر شب هفت بار بگو. من چنین کردم. شیرینی این ذکر در دلم جای گرفت.
پس از یک سال به من گفت: آنچه گفتم در تمام عمر تا آن گاه که تو را در گور نهند از جان و دل بگو، که همین ذکر و معنویتش دست تو را در دو جهان بگیرد و نجات بخشد. به این ترتیب نور ایمان به توحید، در دوران کودکی در دلم راه یافت و بر سراسر قلبم چیره شد.
📚داستان دوستان، ج 5، ص 257
✍ محمد محمدی اشتهاردی
@B_rang_khodaa