🔴
حکایت زن جوحی و قاضی هوسباز🚫
جوحی از شدّت فقر زنِزیبا خودرا وامیداردکه مردی هوسباز را بهبهانۀکامبهدام افکند.زن نزدقاضی میرود و تصنّعاََ از شویِ خود گِلهمیکندقاضیکه از دلبری زن، عنان ازکف داده بود بدو میگوید:خانم،محکمه شلوغ است و مننمیتوانم به شکایت تو رسیدگی کنم.بهتر است به منزلم بیایی تا برای مشکلّت راهحلّی بیابم،امّا زن بدو میگوید:جناب قاضی هیچ جایی بهترازسرای مننیست.شویم به سفر رفته و من تنهایم...!مکر زن، قاضی هوسباز را به دامگاه کشید،او کهچشمِبصیرتش کورشدهبود قدم بهخانۀ زن نهاد😱👇
https://eitaa.com/joinchat/1731264529C6b7f30c3c7
[..
ادامه باز شودLinK⚠️]