🥀آخرین تلاش حاج اصغر در ماههای آخراین بودکه کف پای مادررا ببوسد... 🍃او که چهل سال صبورانه تمام سختی های جانبازی خودش را تحمل کرده و باانکه روی ویلچر وتخت بود اما هیچ گاه از رسیدگی به حال مادرش غافل نمیشد . روزی دو مرتبه تماس تلفنی با مادر می‌گرفت تا جویای احوالشان شود. حتی در روزهای آخر ،دربیمارستان ،که صدایش دیگر جوهره ای نداشت 😭 باوجود بیماری های خودش،پیگیر روند درمان و نوبت دکترِ مادربود. به برادرش سفارش کرده بود که نه تنهاهرچه رامادر نیاز دارند،بلکه هرچه رامیل دارند،تهیه کنید.وحتی گاهی مبلغی،بعنوان هدیه به مادر میرساند تا دست مادر خالی نباشد... با توجه به شرایط خاص خود، مجبور بود جلوی ماشین بنشیندلذا اگر مادر سوار می شدند،سفارش میکرد به گونه ای بنشینندکه پشت سر او نباشند و اینگونه ادب را رعایت میکرد. °•°•°•°•°•🌸 🔸آخرین آرزویم این است که پای مادرم را ببوسم...🔸 همه ی ما از شنیدن چنین حرفی جا خوردیم... مردی که چهل سال صبورانه تمام سختی های جانبازی خودش را تحمل کرده و حتی ذره ای گله یا ناشکری نکرده بود، از ما در خواست می کرد که نگذاریم محدودیت جسمانی و قطع نخاع بودنش مانع از بوسیدن پای مادرش شود. "هر جور شده من را کمک کنید تا بتوانم یک بار هم که شده بوسه ای بر بهشتِ زیر پای مادر بزنم..." 🌱🕊@BandeParvaz .