سلام من عروسی خواهرم بود بعد اخرشب میخاستن عروس ببرن خواهردیگه ام گفت نون پنیراوردیم دخترتونو بردیم بعد دایی ام زدتوسرش گفت تومگه خانواده دامادی میگی دخترتونو بردیم😂خودمم شب عروسی جلوی پاهامو نگاه نکردم جفت پارفتم توجدول یه بوی بدی گرفته بودم هرکی میومد خونم خداحفظی کنه دماغشو میگرفت😐😂