یک سوتی ویگه ام موقعی که تو ارایشگاه بودم انقدر استرس داشتم خانوم ارایشگره بهم آدامس داد گفت بجو منم همینجور واسع خودم میجویدم موقعی که فیلیم بردا اومد با شوهرم گفت خانوم از پله بیا پایین منم با ناز میومدم پایین ادامسم میخورم برای خودم صدا هم در می‌آوردم با ادامس 🤣🤣اخر سر فیلم برداه گفت عزیزم با ادامس که نمیشه فیلم بگیرن درش بیاره اونو 😊😊