بسم رب الشهداء والصدیقین..
مرا دردیست اندر دل ک گر گویم زبان سوزد🥲
وگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد:)
نمی دانم چه بنویسم
چه بر قلم بگوییم که بی بغض بنویسد
چه بگویم که اشک ها دانه دانه بر صفحه ها روان است
زبان نمیتواند وصف کند..
قلم قادر بر نوشتن نیست..
اما چه کنم که مجبور به سخن گفتنم..
امشب شب جمعه است و شهدا و مردگان ما همگی میهمانِ اباعبدالله
شب گذشته نمیدانیم چه گفتند در قنوتشان و در عاشقانه هایشان که خداوند اینطور آنها را خرید
جوری عاشقشان شد که صدایش در کل دنیا پیچید...
امشب معرفی شهید به نیت شهدای شاهچراغ است...
هرچه دوست دارید هدیه کنید به روح این شهدای تازه پر کشیده
هرچه دوست دارید نذر سلامتی مجروحان کنید
هرچه دوست دارید نذر دل های ناآرامی کنید که دگر لرزشش به شانه های قد خمیده مادران کشیده است
هرچه دوست دارید نذر چادر های خونین مادران کنیدو..
هرچه دوست دارید نذرِ دل شکسته مولایمان کنید...