تغییر قبله :
نیمه های شب بود و پیامبر صلوات الله علیه به آسمان پرستاره چشم دوخته بود. از نگاهش به خوبی فهمیده می شد که انتظار می کشد. او می دانست که به زودی باران وحی الهی، آتش شیاطین را خاموش می کند؛ ولی نگران افراد سست ایمان بود که از سخنان یهودیان اثر پذیرند. یهودیان از حد گذرانده بودند و مسلمانان را آشکارا مسخره می کردند. ماجرا چنین بود که پیامبر و مسلمانان، به فرمان خدا، سیزده سال در مکّه و چند ماهی در مدینه به سوی بیت المقدّس نماز میخواندند. در این چند ماه، یهودیان سیاه دل که کینه ی اسلام را در دل داشتند، به مسلمانان طعنه می زدند که اگر پیامبر شما واقعاً با خدا رابطه داشت، به شما دستور نمی داد به سمت قبله ی ما نماز بخوانید، و این نشان میدهد که شما حرفی برای گفتن ندارید و فقط از این و آن تقلید می کنید. پیامبر صلوات الله علیه ، این سخنان را می شنید و با صبر و استقامت از فرمان خدا اطاعت می کرد؛ ولی در دلش غم بزرگی لانه کرده بود و آرزو داشت که خدا مانند همیشه او را یاری کند. آن شب گذشت و روز، پرده ی ظلمت را از آسمان کنار زد. پیامبر برای خواندن نماز ظهر به مسجد بنی سالم تشریف بردند و مسلمانان پشت سر ایشان به نماز ایستادند و مانند همیشه به سوی بیت المقدس نماز خواندند. پس از آن که رکعت دوّم نماز تمام شد، جبرائیل امین از سوی خدا نزد پیامبر آمد و شانه هایش را گرفت و او را به سوی کعبه چرخاند و آیه ی 144 سوره ی بقره را برایش خواند. مسلمانان نیز بلافاصله جهت نمازشان را به سوی کعبه تغییر دادند. بدین ترتیب، خدای بزرگ به خواسته ی پیامبر عزیزش پاسخ داد و نقشه ی دشمنان را نقش بر آب کرد.
این حادثه ی تاریخی، از یک سو به طعنه های یهودیان پایان داد و از سوی دیگر، حقّانیت پیامبر صلوات الله علیه را ثابت کرد؛ چرا که یهودیان و مسیحیان در کتابهای آسمانی خود خوانده بودند که پیامبر موعود، به سوی دو قبله نماز می خواند. به رغم این، برخی از آن ها باز هم دست از لجاجت برنداشتند و این مطلب را انکار کردند. مسلمانان باایمان نیز از این حادثه بسیار خشنود شدند و خدا را شکر کردند که فتنه ی دشمنان را خنثی کرد و کعبه ی مقدس، آن پایگاه قدیمِ توحید را قبله ی آنان قرار داد؛ امّا برخی از مسلمانان سست ایمان، تحت تأثیر وسوسه های شیطانی یهودیان قرار گرفتند و با آنان یک صدا شدند که این دیگر چه پیامبری است که روزی به سویی نماز می خواند و روز دیگر به سویی دیگر؛ تا آنجا که برخی از آنان از دین خود دست کشیدند و اسارت شیطان را به بندگی خدا ترجیح دادند.
ماجرای تغییر قبله، یکی از مهم ترین حوادث تاریخ اسلام و یکی از امتحانات بزرگ مسلمانان به شمار می آید. مسلمانان با این ماجرا فهمیدند که اگرچه ظاهر عبادت ها اهمیت زیادی دارد، مهم تر این است که گوش به فرمان خدا باشند و از خواست او پیروی کنند؛ نه مانند ابلیس که پس از شش هزار سال عبادت، هنگامی که با فرمان جدیدی روبه رو شد، نتوانست آن را بپذیرد و برای همیشه از رحمت خدا طرد شد. آری، کعبه و بیت المقدس، همه به لطف خدا مقدّس شدهاند، و قبله ی هر امّتی، بنا بر مصلحت آن ها، از سوی خدا تعیین می شود[1].
[1] . اقتباس از تفاسیر المیزان ، نمونه ، مجمع البیان ، الجوهر الثمین ، آلاء الرحمن و انوار التنزیل