╲\╭┓
╭ 🍃🌺﷽🌺🍃
┗╯\╲
🔴 جلسه 15
🔵 بخش پنجم
مالك يوم الدين» حد وسط برهان اختصاص حمد
اين هم ميتواند از حدود وسطايي باشد كه برهان اقامه بشود. بگوييم خداي سبحان مالك روز جزاست، و هر كه مالك روز جزاست محمود است، پس خدا محمود است. چرا خدا مالك روز جزاست؟ به آن بحثهاي گذشته برميگردد. چرا هر كه مالك روز جزاست محمود است؟ براي اينكه مالك روز جزا بودن، روز قيامت را به پا كردن و ايجاد كردن زمينهٔ تحويل سعادت مردم است. اگر انسان با مرگ نابود ميشد و روز جزايي نبود، نه انسانِ بافضيلت از فضيلتش طرفی می بست، نه انسان تبهكار دست از تجاوز برميداشت. و جهان ميشد «فهم في امر مريج»(35) ميشد هرج و مرج. پس خدا را شكر كه قيامتي دارد. خدا را شكر كه جهنمي دارد. انساني كه براي ترس از جهنم دست به گناه نميزند، بايد شاكر باشد. خدا را شكر كه جهنمي داشت و ترس از جهنم وادارمان كرد كه كار خلاف نكنيم. همان طوري كه رحمانيّت خدا و رحيم بودن خداي سبحان باعث محمود بودن اوست، مالك روز قيامت بودن هم باعث محمود بودن اوست.
پرورش الهي انسان بين خوف و رجاء
آنگاه انسان را هم يك بُعدي بار آوردن روا نيست. اگر هميشه سخن از رحمت حق باشد، خداي رحمان و رحيم را به مردم معرفي بكنند، اين احياناً زمينهٔ تجري و غرور را فراهم ميكند. اگر خدايي كه رحمان و رحيم است به عنوان «مالك يوم الدين»(36) هم شناخته بشود، انسان بين خوف و رجاء حركت ميكند. اين طور نيست كه فقط در سمت رحمت حركت كند بگويد باري به هر جهت، خدا رحيم است. نه وقتي بداند كه خدا هم رحمان و رحيم است، هم «مالك يوم الدين»(37). مالك يوم الدين يعني روز پاداش. خدايي كه مالك روز پاداش است. در روز پاداش، بهشتي است كه رحمت است. جهنمي است كه جهنم را اميرالمؤمنين (سلام الله عليه) در نهج معرفي كرد. فرمود: «دار ليس فيها رحمه»(38)؛ جهنم جايي است كه هيچ رحمت در آن نيست. پس اگر سخن از رحمت خداي سبحان است، سخن از عذاب او هم هست. تا انسان در مسيري حركت كند كه بين خوف و رجا باشد. «يدعون ربهم خوفاً وطمعاً»(39). اين چنين نباشد كه هميشه به طرف رحمت كشانده بشود و از عذاب الهي غافل باشد. چه اينكه همواره انسان را ترساندن هم صحيح نيست كه انسان را به مرز نااميدي بكشاند و از رحمت بيانتهاي حق نااميد باشد. بين خوف و رجا حركت كند. و خداي سبحان كساني را ميپروراند كه بين خوف و رجا حركت كنند. وقتي جريان علم و اهل علم و تشويق به فراگيري علوم را بازگو ميكند، قبلش مسئلهٔ خوف و رجا را تشريح ميكند. همان آيهٔ معروف كه سخن از «هل يستوي الذين يعلمون و الذين لا يعلمون»(40) در او آمده است. صدر آيه اين است كه: «أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِداً وَقَائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ»(41) در سورهٔ زمر وقتي تشويق ميكند مردم را به فراگيري علوم، آيهٔ 9 سورهٔ زمر اين است