به_وقت_شهدا💕 یک رو پس از عقدمان،من را برد گلزار شهدای نجف آباد،بعد هم گلزار شهدای اصفهان. سر قبر شهدایی که باهاشون رفیق بود. من را به آنها معرفی میکرد و می گفت:《ایشون زهرا خانم هستن، خانم من. ما تازه عقد کرده ایم و ....》 شروع میکرد با آنها حرف زدن. انگتر که آن ها زنده باشند و روبه رویش نشسته باشند و به حرف هایش گوش بدهند. راوی:همسر شهید بخشی از کتاب ( حجت خدا ) 🌷 ➥︎https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr