💠 جاماندگان کربلا ۳
🔷 راز یک خاطره
سالها قبل وقتی همراه حضرت علی(علیهالسلام) از جنگ صفین برمیگشت شنید که حضرت دارد به خاک کربلا میگوید: ای خاک! گروهی در تو اجتماع میکنند که بدون حساب وارد بهشت میشوند.
ماجرا آنقدر برای «هرثمه بن ابی مسلم» جالب بود که وقتی به خانه رسید با تمام جزئیات برای همسرش تعریف کرد.
هرثمه یکبار دیگر هم این ماجرا را به یاد آورد، وقتیکه همراه سپاه عبیدالله برای جنگ حرکت کرده بود.
امام حسین (علیهالسلام) از هرثمه امید یاری داشت، هرثمه در کربلا بود و آنجا با امام(علیهالسلام) هم دیدار کرد ولی او ترسیده بود که اگر در سپاه امام (علیهالسلام) باشد مبادا ابن زیاد به خانوادهاش آسیبی وارد کند.
آخرش هم که دوباره همان خاطره را به یاد آورد تصمیم گرفت از معرکه فرار کند تا نه چیزی ببیند و نه بشنود، اما بههرحال حسین (علیهالسلام) را تنها گذاشت و رفت.
📚(کتاب توجیه المسائل کربلا، نوشته علیاصغر علوی، بسیج دانشگاه امام صادق(عليه السلام))
https://eitaa.com/Basir_MN