داغ تو را بهانه گرفتم گریستم از قبر تو نشانه گرفتم گریستم یک گوشه از محلّه ی غم آشنای تو با یادت آشیانه گرفتم گریستم از کوچه های تنگ گذشتم شبیه تو وقتی سراغ خانه گرفتم گریستم نامحرمان‌ زدند تو را من هم‌ از غمت یک روضه محرمانه گرفتم گریستم لازم نشد سوال کنم رفته ای کجا از ردّ تازیانه گرفتم... ! گریستم مقتل نوشته شانه ات از کار مانده بود بر موی خود که شانه گرفتم گریستم مضمون تو عنایت محض است بیگمان تا حسّ ِ شاعرانه گرفتم گریستم https://eitaa.com/Basir_MN