ناز این دلبر خوش چهره کشیدن دارد نمک عشق اباالفضل چشیدن دارد تیغ کافی ست، ترنج از سر راهم بردار مات یوسف شدن انگشت بریدن دارد راضی ام! زلف بیفشان و زمین گیرم کن صید تو ظرفیت درد کشیدن دارد هروله، سعی و صفا، یاد تو انداخت مرا صحن بین الحرمین ست دویدن دارد حق بده، دست به سوی کمرش بُرد حسین داغ تو داغ بزرگی ست، خمیدن دارد اضطراب حرم از تشنگی مشک تو نیست بی علمدار شدن، رنگ پریدن دارد اشک هایت سر نی حرف دل زینب بود مگر این چادر پر وصله خریدن دارد!؟ https://eitaa.com/Basir_MN