شجاعت همسر مقام معظم رهبري 💠رهبرانقلاب: در یکی از شبهای زمستان ۵۶ خواب بودم که در زدند. در را که باز کردم،دیدم افرادی با مسلسل و هفت‌تیر ایستاده‌اند! ... شش نفری حمله کردند و با خشونت و بیرحمی مرا به باد کتک گرفتند. ... ساواکیها بیرحمانه به کتک زدن من ادامه دادند و با نوک کفش خود به ساق پای من ضربه میزدند. سپس به من دستبند زدند و دستور دادند جلو بیفتم. ... دیدم همسرم دلشکسته و ناراحت است و ۴ فرزندش هم در اطرافش برخی خواب و برخی بیدارند. ... مأموران ساواک به بازرسی خانه پرداختند و تا آشپزخانه و توالت را هم گشتند! همسرم اقدام جالبی کرد: وارد اتاقی شد که من مردم را در آن ملاقات میکردم. این اتاق ۲ در داشت؛ همسرم اعلامیه‌های محرمانه‌ای را که در اتاق بود، جمع کرد. و من نمیدانم چگونه متوجه وجود این اعلامیه‌ها در اتاق ملاقات شده بود و چگونه توانست بدون آنکه مأموران امنیتی متوجه شوند، وارد آن اتاق شود. حتی من هم متوجه این اقدامش نشدم، تا این که بعدها خودش به من گفت.او این اعلامیه‌ها را جمع کرده بود و زیر فرش گذاشته بود تا ساواکیها آنها را پیدا نکنند ... . https://eitaa.com/Basir_MN