🔹علامه حسن زاده (ره)🔹 🔻برف و درس!🔻 در یک زمستان خیلی سنگینی آمده بود و من مردد بودم که به کلاس درس بروم یا نه؟ به هر حال تصمیم گرفتم بروم. وقتی در خانه ایشان (علامه شعرانی) رسیدم، خواستم در بزنم؛ با آن برف سنگین که آمده بود، خجالت می کشیدم. مدتی ایستادم که کسی بیرون بیاید، اما کسی نیامد. در هر صورت در زدم و وارد شدم. پس از اینکه وارد شدم، دیدم ایشان مشغول نوشتن هستند. سلام کردم و به محض نشستن عذر خواهی کردم. گفتم: آقا در این برف مزاحم شدم، می خواستم نیایم. ایشان فرمودند: چرا؟ گفتم: در این برف نخواستم مزاحم بشوم. گفتند: مگر شما که از مدرسه مروی تا اینجا می آمدید، در راه ننشسته بودند و گدایی نمی کردند؟ گفتم: چرا فرمودند: امروز آنها بودند یا نبودند؟ گفتم: چرا بودند، امروز روز کسب و کار آنها است. فرمودند: خوب آنها که تعطیل نکردند، چرا ما کنیم؟! @howzeh_m https://eitaa.com/Basir_MN