👆این سکانس «شبیه پشت صحنه» از مجموعه «قصههای مجید»، نمایی از پشتصحنهی ذهن و ضمیر کیومرث پوراحمد است که بالاخره متأثر از ذهنیت سیاه و نگاه تیره و تارش به آدم و عالم، از زندگیش خسته شد و به آن پایان داد؛ مثل هزاراننفر مشابه در دنیای پر از رقص و آواز و برهنگی و معنویتستیز غرب.
✔️پدیده «خودکشی»، فرجام انسانهای حیرتزده و بیآرمانی است که با کامجویی مقطعی و انواع خوشیهای کاذب، سرخوشند، اما در پایان هر روز، خسته و افسرده از بودنشان، در انتظار خوابی آرام، در ساحلی زیبا و در قصری رؤیایی، به رختخواب نرم و گرم خود میروند؛ لیکن بخاطر کابوسهای دهشتناک، فقط با مخدرهای قوی، ساعاتی به خوابی سنگین فرو میروند.
اما در بیداری، مسکرات و هر اعتیاد دیگری، تنها لحظاتی کوتاه، آدمی را با خودفراموشی آرام میکند.
و هر روز با طلوع دلانگیز خورشید، افسردگیهای روانی مزمن، تکرار و تشدید میشوند؛
و همان شک_ترس_یأسی که «جرعهجرعه» و«هنرمندانه» بر روان دیگران تلقین کرده، بر بدحالی خودش میافزایند.
این، همان «قانون جذب»ی است که بجای «حکمت بالغه الهی»، میپسندند، ولی از نتیجه افکار خود تغافل میکنند.
«خودکشی»، ثمرهی اجتنابناپذیر عقدهگشایی پیدرپی بیماران روانی ساکن خانهی سالمندان سینما و «فرهنگستان هنر» ماست که با «استعینوا بالصبر و الصلواة» بیگانهاند و آرمانشهرشان آمریکاییاست که سالانه از یک میلیوننفر اقدام به خودکشی، فقط پنجاه هزار انسان رفاهزده یا رفاهطلب، در هرفصلی از عمر، «تمام» میشوند!
زندگی زیباست بر زیباپسند
تونگاهترا مکن نیشوگزند
محمدعلی رامین
eitaa.com/maramin