♦️ استاد (ره): در همين شب‏‌هاى ماه رمضان، كه ما دور هم مى‌نشينيم و مى‌گوييم ماه رمضان آمد. بايد مواظب باشيم و به خودمان فكر كنيم، ولى مانند كسى هستيم كه به حمام آمده است، ولى نه براى تطهير، كه براى بازى! وقتى بچه بوديم، نزديك عيد كه مى‌شد، ما را به حمام می‌فرستادند. چند تا بچه بوديم، بدجنس و بازیگوش. گاهى سه ساعت در حمام مى‌مانديم؛ آن هم حمام ‏هاى قديمى كه خزينه داشت. همديگر را میزديم و پوست همديگر را مى ‏كنديم و صاحب حمامى چقدر ما را دعوا مى ‏كرد! بعضى وقت‏‌ها هم بيرونمان مى‌كرد، ولى وقتى مى‌آمديم خانه، پشت گوش‏‌ها و پاهامان همه كثيف مانده بود. مادر ما هم كه خيلى دقيق بود، پشت گوش‏‌ها و آرنج ‏هاى ما را نگاه مى ‏كرد و مى‌پرسيد: اينها چيه؟! ما را تنبيه مى‌كرد و گريه مى‏‌كرديم. ما حمّام رفته بوديم، اما بازى كرده بوديم. در مقام نبوديم. رمضان ‏ها آمده و رفته، امّا ما لَعْبِ به رمضان داشته‏‌ايم و جدّى نبوده ‌ايم. ماه رمضان كه شهر طهور، شهر تمحيص ماه طهارت، ماه شستشو است، اما ماه شستشوى ما نبوده است. https://eitaa.com/Bayynat