💠همسر شهید محمد بلباسی :
🍃🌸ظهر روز ۱۶ اردیبهشت ۹۵ تماس گرفت
بعد از حال و احوال گفت: شماره ی هتل مشهد و از گوشیم دربیار، میخوام از همین جا تماس بگیرم رزرو کنم که برگشتم بریم مشهد.
گفتم: از الان میخوای رزرو کنی زود نیست؟ گفت: نه
شماره را دادم خداحافظی کردم و گوشی را گذاشتم و مشغول کارهایم شدم..
همان شب مهمان ارباب شد و به شهادت رسید..
چهار سال و نیم گذشت خبر برگشتنش را دادند همراه ۷ شهید دیگر..
بخاطر کرونا اصلا قرار نبود در اماکن متبرکه شهدا را طواف دهند
من قولش را فراموش کرده بودم ولی گویا خودش هنوز یادش بود..
خیلی یکهویی تصمیم بر این شد که مشهد بروند..
خیلی یکهویی مشهدِ من و خانم شهید حاجیزاده هم ردیف شد..
خسته بودیم بعد از چهل و سه چهار ساعت نخوابیدن توی حیاط حرم منتظر ایستاده بودیم تا صدایمان کنند
بخاطر کرونا باید داخل رواق را خلوت می کردند..
اواخر مهر بود و زمین صحن سرد سرد بود
آنقدر روی زمین یخ زده صحن قدمزدیم تا صدایمان کردند..
تلفیقی از اشک وحرارت وسرما ونگرانی را در خودم حس می کردم..
دست خانم شهید حاجیزاده را گرفتم و با نگرانی وارد صحن آقا شدیم..
همه چیز سر جایش بود
من، محمد و امام رضا علیه السلام
این بود اولین دیدار ما بعد از حدود ۵ سال..
گفتم که عادت داشت سر قولش بماند
موقع وداع به آقا عرض کردم حواسم هست که شما امام رئوفی .
آقا خیلی آقاست !!
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin