گفته بودند شب با حاج رضوان جلسه داریم،اسمش را شنیده بودیم؛ اما تا آن موقع هیچ کدام ندیده بودیمش.شام را که خوردیم،دیدیم یک نفر از رزمنده ها جلوی ظرف شویی ایستاده و دارد ظرف خودش را میشوید،ما هم از موقعیت سوءاستفاده کردیم و همه ی ظرف هایمان را گذاشتیم جلویش و رفتیم پی کارمان. لبخندی زد و شروع کرد به شستن.دانه دانه شان را شست.جلسه که شروع شد، فهمیدیم ظرف های آن شبِ همه مان را حاج رضوان شسته😊🌺 کارمان را به روی هیچ کداممان نیاورد، هیچ وقت.....🍃 منبع : کتاب ابوجهاد ، صفحه ۵۶ 🌷 🌷 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin