این روزها مرا به زمانی می برد که مصطفی را درسن چهارسالگی نذر حضرت_اباالفضل کردم. و خودش از کودکی برای محرم آرام و قرار نداشت ،چقدر بالا و پایین می پرید☺️ زمانی که خیلی کوچک بود و دوست داشت اون رو هم توی دسته عزاداری راه بدن ، یا زمانی که از دسته ثارالله اهواز جاموند وهمش گریه می کرد 😭 ومی گفت خواب رفتم جاموندم،🙁 یازمانی که در سن نوجوانی رفت لباس عید بگیره ولی لباس_مشکی گرفت و گفت امسال عید نداریم ، و یا سال 88 در روز عاشورا بی حرمتی دید و مصطفی تاب نیاورد ومجروح شد و... 😔 تمام این خاطرات مرا بی قرار ش می کند و یقین پیدا می‌کنم که آمدنش در پنجم_محرمو رفتنش در نهم_محرم🕊 و عاشورایی شدنش در روز از روز ازل ثبت شده بود.😭 راوی:مادرشهید 💔 ‌ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin