در محضر همسران شهدا 🕊 وقتی شكنجه گرهای ابراهیم دستگیر شدند به من گفتند كه او توسط خود مسئول گروهك كومله شكنجه می‌ شده است؛ گفتند او آن قدر با كابل به كف پای ابراهیم زده بود كه كف پایش از گوشت به استخوان رسیده بود. زانوها واستخوان های پایش را شكسته بود به طوریكه قادر نبود روی پا بایستد و بخش اعظمی از قسمت های بدنش سوزانده شده بود. یكی از شكنجه گرها كه زندانبان ابراهیم بود گفت كه من برایش غذا می‌بردم. روز اول كه برایش غذا بردم دست داشت، روز دوم دست نداشت و دست هایش را شكسته بودند، روز سوم كه برایش غذا بردم نه دست داشت و نه پا. پاهایش را هم شكسته بودند و نمی‌توانست هیچ كاری انجام دهد. او گفت: مسئول گروهك كومله ابراهیم را مدام می‌زد و می‌گفت ما می‌دانیم كه تو با زن و بچه ات به اینجا آمده‌ ای. زن و بچه ات كجا هستند؟ اسم بچه ات چیست؟ و ابراهیم در پاسخ به او می‌گفت من یك دختر دارم و همسرم اینجا نیست. او گفت كه لحظه آخری كه ابراهیم را به حیاط آورده بودند نه دست داشت و نه پا و در كف حیاط افتاده بود و فقط «الله اكبر خمینی رهبر» را سرمی داد و آخرین كلمه ای او با صدای بلند نیز كلمه سمیه بود.بعد از آن مسئول گروهك كومله او را درمینی بوسی گذاشت وبا خود برد و زمانی كه بازگشت كف مینی بوس مملو از خون بود و به ما گفت ماشین را بشوییم. ما نمی‌دانیم با ابراهیم چه كرد و اصلا بدن ابراهیم چه داشت كه اینقدر از او خون رفته بود. هیچ‌وقت هم به ما نگفت كه ابراهیم را كجا برد ویا كجا دفن كرده است شهدا شرمنده ایم😭😭😭 چگونه در این انقلاب شهید داده ایم و جان فشانی کردند شهدا و حالا این مسئولین که صندلی های ریاست شان را روی خون شهدا گذاشته اند اما راه و رسم شهیدان را فراموش کرده اند خدایا آنان که در این نظام و انقلاب به خون شهدا خیانت میکنند در هر لباس و پست و مقام و مسئولیتی که هستند ریشه کن و نابودشان بگردان آمین یا رب العالمین 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin