*﷽* روز دوم عملیات کربلای ۵ از خط خودی راه افتادیم سمت خط دشمن. از کانال ماهی عبور کردیم... تا خاک ریز خودی جلو رفتیم. عراقی‌ها داشتند آماده پاتک می شدند. هنوز توی خط بودیم که یکی از هلی کوپترهای دشمن از خاکریز ما رد شد و درست بالای سر ما ایستاد. شاید ۱۰متر با ما فاصله داشت. خلبانشان را می دیدیم. انگار نمی دانست خط شان را گرفته ایم که این قدر جلو آمده بود. ما که دست خالی بودیم فقط نگاهش می کردیم. خلبان موشک‌هایش را شلیک کرد. مرتضی قربانی یک تکه کلوخ برداشت و به سمت هلی کوپتر پرتاب کرد. حاج قاسم بدون ذره‌ای اضطراب فقط می‌خندید. من و بقیه بچه‌ها برگشتیم عقب اما حاجی توی همان کانال ماند. وحاضر نشد عقب برگردد. بچه ها هم که می دیدند فرمانده شان کنارشان نشسته روحیه می گرفتند. راوی : محمد رضا سخی 📚: ماهنامه فکه 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin