✨ قرار بود در منطقه فلوجه پلی احداث کنند، چون ایشان در معماری و عمران سررشتهای داشت گفت: مسئولیت آن با من، میخواهم اثری از خودم به یادگار بگذارم. یک شب تا صبح کار کردند بعد برای نماز صبح و استراحت به محل استقرار خود برگشتند.
✨ بعد از چند ساعت دوباره به محل احداث پل رفتند. ساعت 7 یا 8 صبح به وقت ایران بود که دلم شور افتاد. به دخترم فاطمه گفتم: با بابا تماس بگیر ببین چه کار میکنه؟ تماس گرفت گفت: خوبم الان هم میخواهیم ادامه کار احداث پل را شروع کنیم.
✨ شما تلفن را قطع کن من 10 دقیقه دیگر تماس میگیرم. الان 3 سال از آن 10 دقیقه گذشته است. ظاهراً آن یکی، دو ساعتی که اینها برای نماز و استراحت رفته بودند، داعشیها زیر ماشینآلات آنها مواد منفجره کار گذاشته بودند.
✨ اینها هم بیخبر تا ماشین را روشن میکنند منفجر میشود. یعنی دو سه دقیقه قبل از شهادت من دلم شور افتاد، تماس گرفتیم و او داشت به سمت ماشین میرفت تا روشنش کند. دقیقاً ششم خردادماه بود.
✍ راوی: همسر شهید
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهید_سعید_قارقلی
#بهشت_نشین
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin