🌷 ✾ ساکن روستا بودیم با ۶تا بچه، سخت بود،یک بار که از جبهه برگشته بود،خیلی باهاش حرف زدم ↫ گفتم بسه دیگه جبهه نرو! ❊ دلش شکست، معلوم بود خیلی بهش سخت میگذره، با حضرت زهرا چی گفت، نمیدونم؟ ↫ شب حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را در خواب دیدم ✾ فرمودند: مانعش نشو،بزار بیاد. ❊ دیگه حرفی نزدم، وقتی که حضرت زهرا ضمانتش رو کرده بود. ✾ بعد از شهادتش هم کنارم بود، و در مشکلات کمکم می‎کرد. یادم هست یکبار مشکل مالی داشتیم به خوابم آمد و گفت:خرجی شما رافلان جا گذاشتم بردارید... شهیداسماعیل‌اسکندری 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin