#خاطرات_شهید
💠در اوایل جنگ کردستان، جو بسیار بدی شایع شده بود و کمتر کسی دوست داشت در کردستان بماند.
یک روز عملیاتی در محور طاوسرچین در جاده سنندج – کامیاران رو به روی گردنه مروارید انجام شد. پس از عملیات ما وارد روستای سرچین شدیم. شور عجیبی را شاهد بودم. مردم و به خصوص بچه ها از ما استقبال کردند و با شعار های الله اکبر و پخش نقل جلوی ما آمدند.
💠فریاد الله اکبر ایشان، لبخند رضایتی روی لبهای رزمندگان ظاهر کرده بود. خیلی خوشحال بودیم. بنده به محمد افیونی گفتم: محمد؛ آینده کردستان این بچه ها هستند. اگر الان اینها را رها کنیم و برویم به اینها خیانت کرده ایم.
💠صحبتهای من، منظره فرح بخش آن روز و انگیزه های پاک الهی شهید افیونی باعث شد، ماندن در کردستان را تکلیف خود بداند و تا زمان شهادت با رشادت تمام در صحنه های مختلف کردستان باقی بماند. او با دلسوزی و شفقت اسلامی، برای مردم کرد خدمات شایسته ای انجام داد...
💠محمد می گفت: بهترین چیز شهادت است. اگر اینجا شهید نشویم و به شهر هایمان بر گردیم؛ خدا می داند چه بر سرمان می آید! پس تا آنجا که می توانید در کردستان بایستید و با دشمن بجنگید. نفع فردی و اجتماعی ما در همین جنگ با دشمن است.
💠او به همراه دو تن از همرزمانش بنامهای هشتمردی و متولی در جاده ای بیرون از شهر مریوان در حرکت بودند که در کمین گروهک های وابسته قرار گرفتند.
در لحظه اول تیری به سینه هشتمردی می خورد و شهید می شود. افیونی در محلی موضع گرفته و قصد شکستن محاصره را داشته است. تیری به پای متولی خورده و او را زمین گیر می کند.
💠یکی از روستاییان که شاهد عینی صحنه بوده تعریف می کند که افیونی به راحتی می توانست از صحنه بگریزد. هنگامی که می بیند متولی مجروح شده، جهت کمک و دفاع از او می ایستد.
تمام تیرهایش را شلیک می کند و در نهایت تیری به سر او اصابت کرده و سر در آغوش شهید متولی می گذرد و مانند مولا و مقتدایش علی (ع) با فرق شکافته در 27 رمضان به سوی معبود پرواز می کند.
📎قائممقام طرح و عملیات سپاه کردستان
#شهید_محمدرضا_افیونی🌷
ولادت : ۱۳۴۱/۱۱/۱ اصفهان
شهادت : ۱۳۶۳/۴/۵ مریوان
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin