و حال پاسخ امام بسیار جالب است
بسمه تعالی
جناب حجتالاسلام آقای قدیری ـ دامت افاضاته
پس از عرض سلام و قبل از پرداختن به دو مورد سؤال و جواب، اینجانب لازم است از برداشت جنابعالی از اخبار و احکام الهی اظهار تأسف کنم. بنا بر نوشتۀ جنابعالی زکات تنها برای مصارف فقرا و سایر اموری است که ذکرش رفته است و اکنون که مصارف به صدها مقابل آن رسیده است راهی نیست و «رِهان»[۱]در «سَبْق»[۲]و «رِمایه»[۳]مختص است به تیر و کمان و اسبدوانی و امثال آن، که در جنگهای سابق به کار گرفته میشده است و امروز هم تنها در همان موارد است. و «انفال»[۴]که بر شیعیان «تحلیل»[۵]شده است، امروز هم شیعیان میتوانند بدون هیچ مانعی با ماشینهای کذایی جنگلها را ازبین ببرند و آنچه را که باعث حفظ و سلامت محیط زیست است را نابود کنند و جان میلیونها انسان را به خطر بیندازند و هیچکس هم حق نداشته باشد مانع آنها باشد، منازل و مساجدی که در خیابانکِشیها برای حل معضل ترافیک و حفظ جان هزاران نفر مورد احتیاج است، نباید تخریب گردد و امثال آن. و بالجمله آنگونه که جنابعالی از اخبار و روایات برداشت دارید، تمدن جدید بکلی باید از بین برود و مردم کوخنشین بوده و یا برای همیشه در صحراها زندگی نمایند.
و اما راجع به دو سؤال، یکی بازی با شطرنج در صورتی که ازآلت قمار بودن بکلی خارج شده باشد، باید عرض کنم که شما مراجعه کنید به کتاب جامع المدارک مرحوم آیتاللّه آقای حاج سید احمد خونساری که بازی با شطرنج را بدون رهن جایز میداند و در تمام ادله خدشه میکند، در صورتی که مقام احتیاط و تقوای ایشان و نیز مقام علمیت و دقت نظرشان معلوم است، اما اینکه نوشتهاید از کجا سائل به دست آورده که شطرنج بکلی آلت قمار نیست، این از شما عجیب است، چون سؤالها و جوابها فرض است و بنابراین آنچه را من جواب دادهام در فرض مذکور است که اشکالی متوجه نیست و در صورت عدم احراز باید بازی نکنند. و عجیبتر آنکه نوشتهاید چرا به جای «قصد حرام نباشد»، «قصد حلال» نوشته شده؟ گـویی عمل شخص متوجه و قاصد بدون قصد هم میشود، در این صورت «قصد حلال» مساوق است با نبودن «قصد حرام».
و اما در قضیۀ خرید و فروش آلات مشترکه برای مقصد حلال، اشتباه بزرگی کردهاید که گمان کردهاید خرید و فروش برای منفعت حلال، یعنی استفادۀ حرام کردن و این برخلاف آنچه نوشته شده است میباشد. البته در این زمینهها مسائل زیادی است که حال و وقت من اجازۀ تعقیب آنها را ندارد. از جنابعالی که فردی تحصیلکرده و زحمت کشیدهای میباشید، توقع نبود که اینگونه برداشت کرده و آن را به اسلام نسبت دهید. شما خود میدانید که من به شما علاقه داشته و شما را مفید میدانم، ولی شما را نصیحت پدرانه میکنم که سعی کنید تنها خدا را درنظر بگیرید و تحتتأثیر مقدسنماها و آخوندهای بیسواد واقع نشوید، چرا که اگر بنا است با اعلام و نشر حکم خدا به مقام و موقعیتمان نزد مقدس نماهای احمق و آخوندهای بیسواد صدمهای بخورد، بگذار هرچه بیشتر بخورد. از خداوند متعال توفیق جنابعالی را در خدمت به اسلام و مسلمین چون گذشته خواهانم. والسلام علیکم و رحمةاللّه.
۶۷/۰۷/۰۲
روحاللّه الموسوی الخمینی