یکی از اصلی ترین کارهای یک محلل این است که دنیای مطلوب خود را در نظرگاه و تفکراتش، بسازد و بعد دنبال اطلاعات و اخباری باشد که به ساخت دنیای مطلوب او کمک می کنند! در واقع یک تحلیلگرِ دارای بینش راهبردی، وقتی گذشته تاریخی را مطالعه میکند از تفکرات فانتزی و متوهمانه خارج می شود و می فهمد که دنیا و نظم حاکم بر آن ساخته شده است نه اینکه خود به خود به وجود آمده باشد مثل این مباحثی که بعضا برخی در قالب فلسفه تاریخ افاضه می کنند (متاسفانه برخی از دوستان حوزوی ما اسیر آن هستند) یا بعضا فکر می کنند که آمریکا صرفا با قدرت نرم دنیا را مجذوب خود کرده است (این بلیه نیز در بین قشر کثیری از دوستان حوزوی و دانشگاهی ما وجود دارد) و اصلا عنایت ندارند که جنگها نظم جهانی را بر هم میریزد و فاتح جنگ، نظم جدید را تحمیل، میکند! البته برای تداوم آن نظم و پایدار کردن آن صلح، نهایت بهره را از شیوه های نرم می برد! با خواندن تاریخ تمدنها و گذشته به این نکته رئال و واقعی میرسیم که ابتدا فردی دنیای مد نظر خودش را ذهنا میساخته و بعد برای محقق ساختن آن تلاش میکرده است متاسفانه من در بین تحلیلگران خودمان تنها چند نفر (البته بسیار اندکند) را دیده ام که اسیر اخبار روزمره نیستند و آن اخبار را در کتگوری و پازل تحلیلی خودشان قرار میدهند مهترین آنها رهبری عزیز است در واقع اکثر تحلیلگران ما اسیر روزمرگی هستند و هر صبح که از خواب بیدار میشوند ابتدا دنبال اخبار و اطلاعات میروند و بعد... به همین خاطر است که در فضای مجازی جدید هر چیز که هشتگ شده باشد و لایک بیشتری خورده باشده برای آنها میشود اصلی و مقابلش میشود فرعی این بلیه در بین جامعه شناسان و رسانه ای ها که البته ادعای تحلیلگری هم دارند بیشتر از بقیه یافت میشود! پس اولین گام ساختن یک دنیای مطلوب در نظر یک تحلیلگر و محلل است! تا از نگاه فانتزی و عطش دستیابی به اخبار و اطلاعات زیاد رهایی یابد! ان شاء الله در قالب یک مثال و بعد از نماز توضیح بیشتر خواهم داد👇