◦•●◉✿ اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ ✿◉●•◦ وا اُماه وااُماه... ●نه قصه است، نه رؤیا، نه شعرِنه حکایت دقیقأ همینطور نوشته تو روایت ■پا به ماه بود خانوم جوون وَ چهل تا بی دین پشتِ در بچه های این مادر مُظطرب نگران تر چشمای پدر ★سینه شکست،توی قاب آئینه شکست ۲ سینه شکست ، مَرد خونه چشمشو بست ●یه نامرد،یه کینه، یه ضربه ،که در افتاد یه مادر، یه زخمی، رو خاکا ،با سر افتاد ‌■در و دیوارِ خونی ، علی با چشاش دید زهرا رو زدن شعله بالاتر می رفت و بعد از رو اون در تو خونه اومدن ‌★پهلو شکست، نه که پهلو بازو شکست ابرو شکست ، مرد خونه چشمشو بست ................................... کار زنونه شد فضه رو صدا زد به علی نگفت مادرم حیا کرد یازهرا ✍تایپ:زهرا بانوღ ✅متن اشعار کربلایی امیر برومند 🗒 ┈┉┅❀💠 ⃟ ⃟✍❀┅┉┈ @Boroumand_Matn ┈┉┅❀✍ ⃟ ⃟💠❀┅┉┈ کانال ویژه کربلایی امیر برومند @amirboroumand_chaanel