در واقع ما امتیاز خاصی نمی‌دادیم. وقتی مذاکرات ۵+۱ را از سرگرفتیم به نظرم مهم آمد که ما نیز همان نوع روابط انسانی را که کری با ظریف برقرار ساخته بود داشته باشیم. من مشکل عمده‌ای در این زمینه داشتم زیرا حتی نمی‌توانستم با همتایانم دست بدهم. [با این‌حال] در مذاکرات ایران به همان میزان که تلاش دیپلماتیکی جدی شد به لحاظ شخصی نیز روابط قوی شد... ایجاد فصل مشترک به معنی امتیاز دادن بی‌دلیل یا بر سر احساس نیست. برعکس، آشنایی میان ما به طور واضحی مفید واقع شد. با گذشت زمان، من آموختم که در چه مواقعی حرکات دراماتیک ظریف نمایشی است یا او واقعاً ناراحت است. وقتی که حس می‌کردم واقعاً ناراحت است با لحن آشتی‌جویانه‌ای «جواد» خطابش می‌کردم و وقتی که می‌دیدم وانمود می‌کند، به او می‌گفتم «جناب وزیر» [به هر حال] پس از... اطمینان ما از اینکه تحریم‌ها صرفاً تعلیق و نه لغو می‌شوند، ما حاضر شدیم به شرکت‌ها و افراد اجازه فعالیت اقتصادی را در ایران بدهیم... یک هفته پس از موفقیت ما در لوزان، رهبر ایران، آیت الله خامنه‌ای... سخنرانی کرد و به نظر... هیچ یک از پارامترهای مورد توافق ما را نمی‌پذیرفت. رهبر ایران خواهان برداشته شدن تحریم‌ها در لحظه امضای توافق شد. همچنین با نمک پاشیدن بر زخم ما در توییتی دورویی آمریکا را محکوم کرد. او نوشت: کار آمریکا همیشه فریب و خلف وعده است. [با این وجود] در بلند مدت همه این‌ها به نفع ما تمام شد و این مثال خوبی است که در مذاکره چیزی به اسم اتلاف وقت وجود ندارد. شرمن، وندی. (۱۳۹۸). بدون هراس. انتشارات سروش. صص ۱۰۱-۱۰۲، ۱۰۵، ۱۱۱، ۱۲۰، ۲۹۶ و ۲۴۵-۲۴۶