یاد ی ادمین افتادم نوشته بود مادرم برای اینکه تحریکم کنه برم زن بگیرم دختر بچه ی همسایه ک پنج شش سالش بود رو میورد خونمون باهم میشستن اشپزی کردن و این بساطا... ی روز در رو وا کردم دیدم نشسته لب اپن با موهای خرگوشی دارن کیک درست میکنن... فکر کنم ک نقشه های مادرم نتیجه داد😂🤌🏽
وقتی خواهر کوچیکم اینجوری میکنه ی همچون حسی دارم🥲🚶🏾♂
.