فایده تاسیس شبکه امید، پنهان شدن مدیران تلویزیون پشت آن بود/ صداوسیما برنامهای برای نوجوانان ندارد
نگاهی به برنامهسازیهای تلویزیون در یکدهه اخیر نشان میدهد که نوجوانها در اولویت نیستند. از طرف دیگر نبود نیروی کاربلد و متخصص برنامهساز برای نوجوانان از دیگر خلأهای بزرگ است.
اگر زمانی و در دهه 70 برنامههایی مانند «اکسیژن» و «نیمرخ» برجسته و دیده میشوند، بهدلیل جسارت و اعتماد مدیران وقت سازمان و شبکه بود. جسارت دیگر در بین مدیران وجود ندارد یا خلاقیت، حلقه مفقوده برنامهسازی است؟
حاضریخوری و پرهیز از ریسک و همچنین سپردن کارها به سازندگانی که تخصصشان چیز دیگری بوده و بهدلیل ارتباطات وارد این حوزه شدهاند دلایل وضعیت فعلی برنامههای نوجوانها نیست؟ فهم اینکه نوجوانان حالحاضر جامعه ما دیگر حوصله شنیدن مونولوگها و پلاتوهای طولانی را ندارند و دلشان میخواهند حرف بزنند، خیلی سخت نیست.
نوجوانان دهه هشتادی دلشان میخواهد چیدمان استودیو و نحوه نشستن مجریان را خودشان انتخاب کنند. آنها بهواسطه دسترسی به انواع گوشیها و تبلتها و همچنین افزایش تواناییهای فردی و گروهی، تسلط بیشتری بر موضوعات مختلف روز و قدرت تحلیل بالایی دارند.
یک دهه هشتادی برای خودش بهواسطه فضای مجازی یا گیمها درآمدزایی میکند و حتی به استقلال مالی هم رسیده است. وجود بیش از هفتمیلیون گیمر دهه هشتادی عدد قابلاعتنایی است؛ آنها مسابقه میدهند، پول درمیآورند، دل میبندند و دل میکنند و چرا در چنین موقعیتی باید پای تلویزیون و شبکهای بنشینند که به آنها توصیه میکند مسواک بزنند و دروغ نگویند و دغدغههایشان را تا حد خرید کفش و شلوار پایین میآورد.
فایده تاسیس شبکه امید، انگار پنهان شدن مدیران تلویزیون پشت آن بود. صداوسیما آشکارا برنامهای برای نوجوانان ندارد.
تقلیل یک شبکه به یک فرهنگسرای بزرگ و دلخوش بودن به پیامکهای 10هزارتایی یک برنامه چه چشماندازی خواهد داشت؟ آنچه در وضعیت فعلی با آن مواجهیم عدم توجه و برنامهریزی صحیح نسبت به نوجوانان است. این را نهفقط در شبکه امید که در سایر برنامههای تلویزیونی نیز شاهدیم.
وجود یک نگاه از بالا به پایین نمیتواند نوجوانی را که رابطه نزدیکی با گوشی یا تبلتش دارد بهسمت تلویزیون بکشاند. اصرار برای ساختن برنامههایی مانند نیمرخ، بدون کمترین خلاقیت در فرم و محتوا چه اهدافی را دنبال میکند؟ استفاده از عروسکهای بدونهویت یا اتکای بیش از حد به بداههگویی و شوخیهای دمدستی در برنامهها با هدف جذب مخاطب، توجیهات فرهنگی دارد؟
هنوز هم برای اصلاح رویه برنامهسازی برای کودکان و نوجوانان وقت و امید هست. ساختن برنامههایی که در آنها اعتماد به نفس، عزت فردی و جمعی، ارائه یک بینش عمیق و صحیح بهجای تکرار طوطیوار، ایجاد حس شجاعت و... تقویت میشود، بخشی از برنامه جامع برای کودکان و نوجوانان است.
ساختن برنامههای گفتوگومحور و چالشی با جوانان بدون تعیین پایان مشخص و دادن اجازه به آنها برای صحبت بدون قصد و هدف قانع شدنشان از دیگر مطالبات نوجوانان این دهه است. آنها حرف دارند و اتفاقا معتقدند که حرفشان صحیح است و ممکن است بزرگترها اشتباه کنند. آنها دیالوگ میخواهند، دیالوگی بدون پایانبندی مشخص و از پیش تعیینشده. آنها ذرهای اعتماد میخواهند و سرشارند از ایدههای پویا و خلاقانه بدون تکیه بر بزرگترها. ساختن برخی برنامهها توسط نوجوانان چه ایرادی دارد که یکبار امتحان نمیشود؟
کارگردان و نویسندهای که بیش از 30سال است در تلویزیون حضور دارد، چه شناختی از این طبقه سنی دارد؟ سیاستگذاری برای این رده سنی توسط افرادی که میانگین سنی آنها بالای 50 سال است نمیتواند راهگشای مشکلات فعلی باشد. درهای اتاقهای سیاستگذاری باید روی نوجوانان و جوانان باز شود. آنها باید برای برنامههای خودشان تصمیم بگیرند. مسائل جنسی، مسائل اقتصادی، ازدواج، وطن دوستی، سواد رسانهای و اعتماد به حاکمیت و رسانه ملی باید از اولویتهای برنامهسازان نوجوان قرار بگیرد.
#دهه_هشتادی
#سینما
🆔
@Cultural_governance