فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غمگین روی سکوی خانه نشستم زانوهایم را در بغل گرفتم آهی از تهه دل کشیدم می خواستم با اجازه باشد با رضایت کامل پیرمردی رهگذر به من رسید لبخندی زد و گفت: در آیت الکرسی اسم اعظم هست همان اسمی که دعا مستجاب می کند از صاحب قرآن بخواه آن پیرمرد که بود؟ آیا برای دلگرمی من می گفت یا نه؟ نمی دانم؟ اما نفس گرمی داشت با کلامش زانوانم قوت گرفت به سمت مغازه پدر حرکت کردم در را ده بار آیت الکرسی را خواندم به پدر هم که رسیدم این را گفتم او هم با محبت لبخندی زد و سری به نشانه رضایت تکان داد هنوز باورم نمی شد که پدر با طلبگی من موافقت کرده باشد او را در آغوش گرفتم و گفتم: از آخر خود خدا بطلبگی دعوتم کرد کد شرکت کننده:۷۴۰ 🔶 آدرس کانال پویش دوستداران علم و تقوی👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/245170349C95911a12af