🌼ما به خدا نباید اعتراض کنیم...
✍ساعت ده صبح دکتر به همراه مأمور آشپزخانه وارد اتاق بیماران میشود. ده تخت هم داخل اتاق است، دکتر میگوید:
«به این چلوکباب بدهید با کره، به تخت کناری غذا ندهید، به او سوپ بدهید، به این شیر بدهید، به او کتهی بینمک بدهید، به این آش بدهید، دیگری نان و کباب.» مریضها همه یک جور به دکتر نگاه میکنند. حتی به کسی هم که میگوید غذا ندهید، او میفهمد که امروز عمل جراحی دارد و نباید غذا بخورد، چون میفهمد و میشناسد که دکتر خیرش را میخواهد، اعتراضی نمیکند. حالا اگر بلند شود و بگوید که چرا به آن مریض چلوکباب بدهند و به من ندهند، دکتر میفهمد که این شخص روانی است.
ما هم اگر به خدا بگوییم خدایا چرا به فلانی خانهی دو هزار متری دادی و به من ندادی، ما هم روانی هستیم. ما هم قضا و قدر الهی را نشناختیم و نفهمیدیم. باید بفهمیم همانطور که مریض میفهمد و به دکتر اعتراض نمیکند، ما هم به خدا نباید اعتراض کنیم و هر چه به ما میدهد راضی باشیم.
📚منبع: مجموعه سلوک ابرار۲
#تلنگرانه
#دخترانِ_سِدنا
#عاقلانهعاشقمیشویم
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
➺
@D_sedna_ir ¦ دخترانِ سِدنا