ای عشق جانم میل به سوختن دارم تمامِ ناتمامِ من با تو تمام می‌شود برای تو بودن و سوختن، عالمی دارد! نغمه‌ای سر بده شوری به پا کن شعری بخوان روزِ وصالِ من و توست آزادیِ من، دلدادگیِ تو آسمان هم میلِ همراهیِ‌مان دارد ستاره باران شده روز وصال مان! من: محبوبم تو: جانم من: این‌که چشمانت دیگر منتظر نیست، شادمانم تو: لحظه‌ای توانِ چشم برداشتنِ از تو را ندارم. ثانیه‌ای دور نشو آزاده جانم من: حتی ثانیه‌ای توانِ بی‌تو بودن رو ندارم ثانیه‌هایم باش، نَفَس‌هایم باش، چشمانم باش،... بُگذار شعله‌های عشق‌مان عالم تاب باشند. تو: روزها و شب‌های بسیاریست که منتظر این وصالم. تو فقط بمان تا ماندنی شوی!! من: تمامِ منی تو: برایِ منی من: برایِ من بمان تو: تو فقط بخوان من: ای عشق جانم تو: جانم من‌: دوستت دارم تو: من بیشتر