ابی عبدالله طاقت نیاورد قطره اشکی از چشمان نازنینشون جارے شد . . . فرمودند: آه از بی پناهی😭💔 اے پسر جانم آب از کجا بیاورم ، برو کمی دیگر بجنگ بزودی با جدت رسول خدا ملاقات میکنی و از دست ایشان آبی مینوشی که دیگر هیچ وقت تشنگی به سراغت نمی آید