امشب به دامن من خورشید آرمیده
یا ماه آسمان ها در کلبه ام دمیده
دختر همیشه جایش آغوش گرم باباست
کس روی دست دختر رأس پدر ندیده
از دل چراغ گیرم از اشک گل فشانم
از زلف مشک ریزم بابا ز ره رسیده
از بس که چون بزرگان بارِ فراق بردم
در سن خردسالی سروِ قدم خمیده
بابا چه شد که امشب، با سر به ما زدی سر
جسمت کدام نقطه در خاک، خون دمیده؟
هم کتف من سیاه است، هم روی من کبود است
هم فرق من شکسته، هم گوش من دریده
داغم به دل نشسته آهم ز سر گذشته
چشمم به راه مانده اشکم به رخ چکیده
از بس پیاده رفتم، پایم ز راه مانده
از بس گرسنه خفتم، رنگم ز رخ پریده
تو رفع تشنگی کن از اشک دیده ی من
من بوسه می ستانم از حنجر بریده
انگشت های عمه بگرفته نقش گلزخم
از بس نشسته و خار از پای من کشیده
جسمم رَود شبانه در خاک مخفیانه
یاد آورد ز زهرا دفن من شهیده
خفتم خموش و رفتم سوی پدر شبانه
اما بدان ز من ماند صد راز ناشنیده
🏴 شهادت مظلومانه جگرگوشه سیدالشهدا علیه السلام، کوثر ثانی، حضرت رقیه علیهما السلام را به ساحت مقدس حضرت مهدی موعود امام زمان ارواحنافداه و مسلمانان جهان تسلیت و تعزیت عرض میکنیم.