یادش بخیر وقتی مراغه بودیم یه پیرمردی بود مغازه ابمیوه و بستنی داشت پاییز و زمستون باقالی میفروخت کنارش کدو‌تنبل هم میفروخت خیلی عالی بود اون کدوهایی ک میپخت