❇️یه روزی اقا محمدخان دستور میده یه نفرو ببندش به چوب و فلکش كنن وقتی طرف رو میبندن یارو یواشكى یه چیزی در گوش اون كه قرار بوده فلکش کنه پچ پچ میکنه آقا محمد خان میکشش کنار و میگه طرف چی بت گفت؟ اونم میگه قربان گفت بیس سكه میدمت جان مادرت یواشتر بزن! آقا محمد خان به طرف میگه آخه اسکل ،به جا اینکه بیس سکه بدی به این پنج سكه میدادی به خودم میگفتم اصلا نزننت که هیچ یه قلیونم بدن بکشی! 💠 تا خدا هست چرا بنده خدا؟ ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir