🌼🌼🌼🌼🌼 🔆مُغیره به آرزویش، ریاست رسید. 🌸«مغیره بن شعبه» از اهل طائف، در سال پنجم هجری اسلام آورد و از افراد مکّار و شیطان‌صفت و ریاست پرست بوده است. او وقتی شنید که معاویه، زیاد بن ابیه برادرخوانده‌ی خود را به کوفه فرستاد تا اقامت گزیند تا بعداً مغیره را از استانداری کوفه عزل و او را استاندار کند، کسی را در جای خود گذاشت و به شام نزد معاویه رفت و تقاضای انتقال از کوفه را نمود و گفت: من پیر شده‌ام می‌خواهم در «قرقیسیا» چند دهکده را در اختیار من بگذاری تا استراحت کنم! 🌸معاویه فکر کرد قیس که از مخالفین اوست در «قرقیسیا» به سر می‌برد ممکن است مغیره به آنجا برود و با او بر ضدّش متحد شود. 🌸معاویه گفت: ما به تو احتیاج داریم باید به کوفه بروی و مغیره، آرزومندانه، انکار از رفتن می‌کرد. آن‌قدر معاویه اصرار کرد که او قبول کرد. نیمه‌شب وارد کوفه شد و اطرافیان خود را دستور داد «زیاد بن ابیه» را روانه شام کنید. مدتی بعد، معاویه، سعید بن عاص را به جای او در کوفه منصوب کرد. مغیره نزد یزید رفت و گفت: چرا معاویه به فکر تو نیست، لازم است تو را به ولایت‌عهدی و جانشینی معرفی کند! 🌸یزید تحریک شد و به پدر این پیشنهاد را کرد و با اصرار مغیره، یزید به جانشینی منصوب شد. معاویه حکومت مصر را به عمروعاص و حکومت کوفه را به فرزند عمروعاص، عبدالله واگذار نمود. مغیره نزد معاویه آمد و گفت: خود را میان دو دهان شیر قرار دادی؟ 🌸معاویه دید حرف درستی است، لذا عبدالله را معزول ساخت و مغیره را دوباره با دو نقشه «ولایت‌عهدی یزید، در میان دو شیر قرار گرفتن» به حکومت کوفه منصوب کرد و هفت سال و چند ماه حکومت کرد و در سال 49 به مرض طاعون مُرد. ✾📚 @Dastan 📚✾