🎁 🔻آیت‌الله فهری زنجانی که ساکن سوریه بودند، در تهران برایم گفت: «در مشهد، آیت‌الله بهجت را دیدار کردم.» پرسیدم: «یادتان هست پنجاه و پنج سال قبل، نجف با هم در مدرسۀ سید بودیم؟ دوست بودیم، اگر چه هم‌درس نبودیم. شما پرواز کردید و ما را جا گذاشتید. ما که سید بودیم. چه می‌شد دست ما را هم می‌گرفتید؟!اکنون که مهمان شما هستم تا عنایت خاصی از امام رضا علیه‌السلام برای من نگویید، از اینجا نمی‌روم!» 🔻آیت الله سرشان را پایین انداختند. سر را بالا آورد و فرمودن: «یک‌بار که به حرم مشرّف شدم، حضرت رضا علیه‌السلام مرا به داخل روضه نزدشان بردند؛ ده مطلب فرمودند. یکی این بود: 🔻«مگر می‌شود، مگر می‌شود، مگر ممکن است کسی به ما پناه آورد و ما او را پناه ندهیم؟» 📚این بهشت، آن بهشت، ص۶٨