🌸🍃🌸🍃
#کشتی_پهلو_گرفته
قسمت اول: ولادت حضرت زهرا(س) از زبان حضرت محمد(ص)
روزگار غریبی است دخترم! دنیا از آن غریبتر!
این چه دنیایی است که دختر رسول خدا را در خویش تاب نمیآورد؟
این چه روزگاری است که «راز آفرینش زن» را در خود تحمل نمیکند؟
این چه عالمی است که دردانه خدا را از خویش میراند؟
آنجا جای تو نیست، دنیا هرگز جای تو نبوده است.
بیا دخترم، بیا، تو از آغاز هم دنیایی نبودی.
تو از بهشت آمده بودی، تو از بهشت آمده بودی ...
آن روزها که مرا در غار حرا با خدا خلوتی دوست داشتنی بود، جبرئیل؛ این قاصد میان عاشق و معشوق، این رابط میان عابد و معبود، این مَلَک خوب و پاک و صمیمی، این امین رازهای من و پیامهای خداوند، پیام آورد که خداوند، چهل شبانه روز تو را میخواند، یک خلوت مدام چهل روزه از تو میطلبد...
و من که جان میسپردم به پیامهای الهی و آتش اشتیاقم زبانه میکشید بادَمِ خداوندی، انگار خدا با همه بزرگیاش از آن من شده باشد، بال در آوردم و جانم را در التهاب آن پیام عاشقانه گداختم ...
اما ... اما کسی بود در این دنیا که بسیار دوستش میداشتم، خدا همیشه دوستش بدارد، دل نازکش را نمیتوانستم نگران و آزرده خویش ببینم ...
همان که در وقت بیپناهی پناهم شد و در وقت تنگدستی، گشایشم و در سرمای سوزنده تکذیب دشمنان، تن پوش تصدیقم؛
مادرت خدیجه
خدا هم نمیخواست او را دل نگران و مشوش ببیند،
در آن پیام شیرین، در آن دعوت زلال آمده بود که این چهل روز دوری از او را برایش پیغام کنم و کردم، عمار، آن صحابی وفادار را گسیل کردم و برای خدیجه نوشتم:«جان من! خدیجه! دوریام از تو، نه به واسطه کراهت و عداوت و اندوه است، خدا تو را دوست دارد و من نیز، خدا هر روز، بارها و بارها، تو را به رخ ملائکهی خویش میکشد، به تو مباهات میکند و ... من نیز.
این دیدار چهل روزه من با آفریدگار و ... ضمناً فراق تو، هم فرمان اوست. این چهل شبانه روز را تاب بیاور، آرام و قرار داشته باش و درِ خانه را به روی هیچکس نگشای، من چهل افطار در خانه فاطمه بنت اسد میگشایم تا وعده الهی سرآید و دیدار تازه
گردد.»
نویسنده: سیدمهدی شجاعی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•