🔆زائيدن گرگ باوفا مرحوم شيخ مفيد رحمة اللّه عليه به نقل از محمّد بن مسلم - كه يكى از اصحاب امام باقر و امام صادق عليهماالسلام و از راويان حديث است - حكايت كند: روزى به همراه حضرت ابوجعفر، امام محمّد باقر عليه السلام از شهر مدينه طيّبه به سوى مكّه معظّمه حركت كرديم ؛ من سوار الاغ بودم و حضرت بر قاطرى سوار بود. در بين راه ، ناگهان گرگى از بالاى كوهى نمايان شد و كم كم جلو آمد تا نزديك ما رسيد و حضرت متوقّف شد. گرگ نزديك تر آمد و سپس دست هاى خود را بلند كرده و بر زين قاطر نهاد و سر خود را تا نزديك گوش امام باقر عليه السلام بلند كرد و حضرت نيز سر خود را فرود آورد؛ و گرگ لحظاتى در گوش حضرت سخنانى را مطرح و نجوا كرد. آن گاه امام عليه السلام گرگ را مخاطب قرار داد و فرمود: برو، مشكل تو را حلّ كردم . پس از آن ، گرگ با سرعت برگشت و از آنجا دور شد. من از مشاهده چنين صحنه اى در حيرت و تعجّب قرار گرفته و به امام محمّد باقر عليه السلام عرضه داشتم : ياابن رسول اللّه ! چيز بسيار عجيبى را ديدم ، جريان چه بود؟! حضرت فرمود: گرگ به من گفت : اى پسر رسول خدا! جفت - همسر - من در اين كوه مى باشد؛ و باردار است و هم اكنون درد زائيدن بر او بسيار سخت شده است . از خداوند متعال بخواه تا زائيدن را بر آن آسان و ساده گرداند. و همچنين از خدا درخواست نما، تا نسل مرا بر هيچ يك از دوستان و شيعيان تو مسلّط نگرداند. و در نهايت ، من به آن گرگ گفتم : خواسته ات را انجام دادم ، و حاجتش برآورده شد. 📚اختصاص شيخ مفيد: ص 300. . •┈┈•✾•🌿🖌🕯📖☕️🌿•✾•┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande