چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدیچه اشکها که در گلو، رسوب شد نیامدیخلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت شکنخدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدیبرای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم، نهولی برای عدهای، چه خوب شد نیامدیتمام طول هفته را در انتظار جمعه امدوباره صبح، ظهر، نه، غروب شد نیامدی
🔹اَللّٰهُمَّعَجِّلْلِوَلیِّٖکَالفَرَج