بسمه تعالی شانه مصارع عشاق  هرجا عشق جریان و سریان پیدا کرد، در آنجا اثر خود را گذاشت. جایی که مصداق اتم باشد چطور؟ اشیاء او، انگشتر او، پیراهن او و اسب او تقدس پیدا می‌کنند. پیراهن حضرت یوسف، چشمان نابینای حضرت یعقوب را شفا داد و او از آن پیراهن بوی ولایت شنید و گفت. : «إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ» (یوسف/۹۴). وقتی جناب علی بن مهزیار بعد از ۲۰ سفر حج بالاخره اجازه دیدار با حضرت را یافت، آن جوانی که آمده بود تا او را به زیارت حضرت حجة ارواحنا فداه ببرد، . از علی بن مهزیار پرسید: آن انگشتری که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام به شما داده بود در دستت هست؟ گفت بله. گفت آن را به من بده تا زیارتش کنم. لذا پیراهن و عبا و البسه‌ای که به وجود مبارک اهل‌بیت علیهم السلام تماس پیدا کرده اند همگی نورانیت دارند، نورانیتشان نیز فوق درک ما است. . در اینجا حرفهایی هست که سعی می‌کنم نگویم... اشیاء و لباس اهل‌بیت علیهم السلام بر عالم ولایت دارند‌ کما اینکه شما درباره‌ی امام زمان علیه السلام می‌فرمایید روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء... . این نشان می‌دهد که تربت قدوم مبارک امام زمان بر ارواح ولایت دارد چون همیشه دانی است که فدای عالی می‌شود. پس ارواح من و شما نسبت به خاک قدوم امام زمان علیه السلام در مرتبه‌ی دانی قرار دارد.. سگ اصحاب کهف روزی چند پی اینان شد و آدم شد قرآن می‌گوید: «سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُم». . مردم در مورد عدد اصحاب کهف می‌گویند اینها سه نفر بودند و چهارمین اینها سگشان بود، «رَّابِعُهُمْ»، باید اینجا به «هُم» دقت شود، هُم به ذوی العقول اشاره می‌کند‌. . یعنی قرآن این سگ را در اصحاب کهف داخل می‌کند. عقل به واسطه‌ی اتصال به اولیاء خدا شرافت پیدا می‌کند. مجنون می‌گفت که این سگ گاه گاهی کوی لیلی رفته است‌ لذا کف پایش را می‌بوسید.. حالا این سگ مدتی با اصحاب کهف که از اولیاء خدا بوده‌اند بوده و به چنین مقامی رسیده است. اصحاب کهف از اولیاء مقید بوده‌اند، چه می‌فرمایید درباره‌ی کسی که به مقام ولایت اطلاقی راه پیدا کرده است؟!. اسب امام حسین علیه السلام بُراق می‌شود‌... اسب امام حسین که ذوالجناح است، عقل می‌شود! اصلا تعبیر معرفتی این ذوالجناح عقل کل است. چرا؟ . چون مرکب اباعبدالله الحسین علیه السلام است... امام حسین بر این ذوالجناح که دارای دو بال است سوار می‌شود. یک بال، عقل نظری است و دیگری عقل عملی است . و مرکب نفس نفیس امام عقل کل است. جناب فاضل دربندی در اسرار الشهداء می‌فرماید که ذوالجناح به مقام و مرتبه‌ی عقل راه پیدا کرده بود، ما این را. نمی‌فهمیم! . . فهمش بسیار سخت است چرا که حیوان در مرتبه‌ی وهم و خیال متوقف است و به مرتبه‌ی عقل راه ندارد. عقل، اختصاصی انسان است. مِیز انسان با سایر مخلوقات و موجودات عقل است. . . حال چگونه است که جناب فاضل دربندی چنین می‌فرماید؟! یک وقتی هست که ما ذوالجناح را تأویل می‌کنیم و می‌گوییم که مراد از ذوالجناح، مرکب انسان کامل است و انسان کامل که مرکب او جسم اوست، نهایت مقام انبیاء و اولیاء است. . جناب ملا عبدالصمد همدانی صاحب بحر المعارف، در این کتاب عرشی و شریف می‌گوید که نهایت مقام انبیاء و اولیاء، بدایت اهل‌بیت علیهم السلام است. پس جسم اهل‌بیت علیهم السلام تروحی دارد که بر ارواح انبیاء و اولیاء شرافت . . دارد لذا به واسطه این لطافتش، اجسادکم فی الاجساد... این جسم به سبب لطافتش در همه‌ی جسم ها نفوذ کرده است. ذوالجناح در یک معنا و تأویل که مرکب امام حسین علیه السلام در معراج  کربلایی اوست . . همان عقل کل است، کما اینکه بُراق که مرکب حضرت ختمی مرتبت در معراج بود، هم کنایه از عقل است. و هم همین ذوالجناح خارجی را بفرما، بر همین ذوالجناح خارجی، حسین علیه السلام سوار شده است! . . حسین عشق مطلق خداست، او مظهر حق است، پای او پای خداست، دست او دست خداست، «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ»، گاهی ما این يَدُ اللَّهِ را به قدرت خدا تأویل و تعبیر می‌کنیم، . وقتی هم هست که همین دست خارجی امام  يَدُ اللَّهِ است. وقتی امامی که دستش ید الله است، چشمش عین الله‌ است، او خون خداست! چنین شخصی سوار بر ذوالجناح شود،. . ذوالجناح شرافت پیدا می‌کند‌، اصلا آدم‌ می‌شود. لذا قرآن می‌فرماید «وَكَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ» و شما بدون وضو نمی‌توانید به این کلب دست بزنید!... ادامه دارد التماس دعا صادقزاده